محبّت الهی، بزرگترین سرمایهای است که سالک الی الله میتواند تحصیل کند. سالار شهیدان(علیهالسلام) محروم از این سرمایه بیبدیل را گرفتار خسران و زیانکاری میداند: «إلهی... خسرت صفقة عبد لمتجعل له من حبّک نصیباً»
وه چه خوش میگفت در راه حجاز آن عرب شعری به آهنگ حجاز
کلّ من لم یعش الوجه الحسن قرّب الرّحل إلیه و الرّسن
یعنی آن کس را که نبود عشق یار بهر او پالان و افساری بیار
علم نَبوَد غیر علم عاشقی مابقی تلبیس ابلیس شقی
هر که نَبوَد مبتلای ماهرو اسم او از لوح انسانی بشو
سینه خالی زمِهر گلرخان کهنه انبانی بوَد پر استخوان
سینه گر خالی زمعشوقی بود سینه نبود، کهنه صندوقی بود
دل که فارغ شد زمهر آن نگار سنگ استنجای شیطانش شمار
تو به غیر از علم عشق ار دل نهی سنگ استنجا به شیطان میدهی
شرم بادت زان که داری ای دغل سنگ استنجای شیطان در بغل
لوح دل از فضله شیطان بشوی ای مدّرس درس عشقی هم بگوی
نبیاکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) از خدا میخواست که عشق به ذات اقدس خود را برای او از آب گوارا شیرینتر و محبوابتر گرداند. [ادب فنای مقربان جلد2ْ - صفحه 338]